یكی از بدترین دردهایی كه بعد از درد زایمان یا به دلیل سنگ كلیه هر فردی ممكن است تجربه كند، دردهای ناشی از شكستگی استخوانها در هرجای بدن است. این اتفاق معمولا بعد از سقوط رخ میدهد، ولی خیلی از ما ممكن است نفهمیم بعد ازسقوط كردن، دچار شكستگی استخوان شدهایم.
این اشتباه بخصوص در نواحی تحتانی یا مچ پا بیشتر بروز میكند. چون در این موارد شاید به این فكر كنیم كه استخوان نشكسته، فقط پیچ خورده یا یك آسیب مختصر در تاندونهای آن ناحیه پیش آمده است.
ولی زمانی كه بعد از مدتی كوتاه ناحیه دردناك ورم كرد، تغییر رنگ داد و به شكلی دردناك شد كه دیگر قادر به حركت دادن آن نشدیم، باید مطمئن باشیم شكستگی رخ داده است. گفتوگوی روزنامه جام جم با دكتر مصطفی نجاتیان، فیزیكالتراپیست و رئیس كلینیك توانبخشیمركز قلب تهران را در این باره می خوانید:
استخوانهای دیرجوش
اگرچه بیشتر افراد شكستگی را تجربه كردهاند، ولی در میان آنها كسانی هم بودهاند كه بعد از این اتفاق حتی مجبور به انجام عمل جراحی شدند،چون استخوان شكسته شدهیا بعد از فرآیند گچگیریدرست جوش نخورده یا اصلا جوش نخورده است.
این نظر دكتر مصطفی نجاتیان، فیزیكالتراپیست و رئیس كلینیك توانبخشیمركز قلب تهران میگوید: روند جوشخوردن استخوان ممكن است مشكلاتی به همراه داشته باشد و جوشخوردن درست صورت نگیرد. در این میان ممكن است استخوان بد یا دیر جوش بخورد یا اصلا جوش نخورد.
یعنی وقتی میگوییم یكاستخوان بد جوش خورده كه فرآیند ترمیم انجام شده، ولی ممكن است این جوشخوردن به همراه اختلالاتی باشد. یعنی راستایی كه استخوان قبلا داشته، دیگر ندارد و ممكن است كج شده باشد. این استخوان در عملكرد فرد اختلال ایجاد خواهد كرد.
معمولا در اندام فوقانی جوشخوردن استخوان سه تا چهار هفته و در اندام تحتانی كه وزن را تحمل میكند، شش تا هشت هفته جوشخوردن استخوانطول میكشد. بر حسب آناتومی استخوان و نوع شكستگی زمان بهبودش مشخص است.
اگر این زمان به درازا بكشد به چند دلیل است؛ یكی این كه فرد از نظر بافتی دچار مشكل شده یا قطعات استخوان درست سر جایشان قرار نگرفته باشد،یا فرد بیحركتی را رعایتنكرده باشد، یا قطعه بافت نرمی استخوان شكسته قرار گیرد و این باعث شود دیر جوش بخورد.همچنین ممكن است خونریزیهایی در آن قسمت انجام شود و ترمیماستخوان دیر صورت بگیرد.
بیماریهای مقصر
با این حال نباید از بیماریهای مختلف و اضافهشدن آنها به دلایل دیر جوش خوردن استخوانها غافل بود. گاهی سن بالا،مصرف سیگار، كمخونیهای شدید، دیابت، بیماریهایی مثل راشیتیسم كه مشكلات جذبكلسیم دارند، عفونتها، كورتونها، داروهای ضد انعقادی مثل وارفارین همگی میتوانند منجر به دیر جوش خوردن استخوانها شوند.
در بعــــــضی استخوانها هم به صورت ذاتی خون بخوبی جریان ندارد؛ مثل استخوان ران. اگر اینها دچار شكستگی شوند، ممكن است با مشكلات جدیتری روبهرو شوند. در برخی استخوانها مثل درشتنی هم جریان خون متوسط است و اگر شكستگی شدید و بافت نرم هم آسیبدیده باشد، خیلی دیر جوش خواهد خورد.
فقط جراحی
اما در میان این دلایل اگر استخوانی بد جوش خورد، درست جا نیفتاده است. دكتر نجاتیان در این مورد مثالی میزند و میگوید: مثل استخوان ترقوه كه وقتی دو سر شكستهاش از هم جدا شود، اشكال زیادی برای عضو شكسته ایجاد نمیكند و كاركردش را انجام میدهد، ولی همیشهاینطور نیست. مثلا ممكن است استخوان ساق بشكندو بد جوش بخورد.
این باعث میشود در آن استخوان تغییر طول ایجاد شده و پای فرد كوتاه شود. در این موارد مجبوریم استخوان را با جراحی دوباره بشكنیم و قطعات شكسته را در شرایط مناسب قرار دهیم. بنابراین مهم است استخوان كدام ناحیه از بدنبد جوش خورده است. اگر هم خونریزی در آن ناحیه ایجاد شده باشد و تودهای در ناحیه ایجاد كند،مجبوریم بافت را شكافته و استخوانها را به طور مجدد سر به سر كنیم.
پیوند استخوان، تنها چاره استخوانهای جوش نخورده
با این حال به عقیده این فیزیكالتراپ گاهی اوقات برای عضوی كه دیر جوش میخورد و سر به سر هم هست، ولی فرد را دچار مشكلات و ناتوانی كرده، میتوان از فیزیوتراپی و تحریكات الكتریكی یا دیاترمی استفاده كرد.
یا حتی اگر فرد به دلیل كمخونی دچار این مشكل شده باشد، از روشهای فیزیوتراپی كه باعث افزایش گردش خون میشود، استفاده میكنیم. گاهی حتی ممكن است از پیوند استخوان استفاده شود. چون ممكن است با همه اقدامات، دو سر شكسته به هم نرسد. در این موارد از لگن یك تكه استخوان برداشته و آن را در آن منطقه قرار میدهند.
اما یك نكته را نباید نادیده گرفت كه ممكن است حتی در نتیجه سقوط،شكستگی اتفاق نیفتد و پا فقط پیچ بخورد. ولی خیلی از پزشكان معتقدند درمان این پیچ خوردگی هم گچ گرفتن است.
پیچ خوردن مچ پا خیلی شایع است. این ناحیه منطقه خاصی است به دلیل آن كه وزن روی آن قرار میگیرد. گاهی حتی این عضو دچار شكستگی نشده، ولی فقط یك كشیدگی را تجربه میكند كه ما آن را ثابت میكنیم و گچ میگیریم، چون فشار زیادی روی این ناحیه است وبا كوچكترین اتفاقی دوبارهآسیب میبیند.
زمانی كه پزشك میگوید روی پا به هیچ وجه وزن نیاید یا وزن صد درصدی روی این ناحیه قرارنگیرد باید به طور كامل رعایت شود. تحمل وزن روی این عضو بایدكم كم انجام شود. یكی از مشكلات دیر جوش خوردن این ناحیه این است كه خود فرد تمام این مسائل را رعایت نكرده است.
فیزیوتراپی؛ مهمترین خط درمان
زمانی كه عضوی میشكند، رعایت دستورهای پزشك برای او الزامی است. خیلی اوقات استخوان فرد میشكند و بعد از گچگیری پزشك میگوید ناحیه شكسته شده باید شش تا هشت هفته در گچ بماند. ولی بیمار كلافه میشود و خودسرانه گچ را باز میكند. بعد از چند روز همدوباره درد و ورم پا را تجربه میكند.
این روند، درمان را به اختلالمیكشاند. برای همین نباید به دلیل محدودیتهایی كه گچ بهوجود میآورد، آن را خودسرانه باز كرد. نكته دیگر این كه وقتی عضوی گچ گرفته شده و بازمیشود، اگر ببینیم عضو همچنان ورم دارد و دردناك است یا فعالیت مفصلیاش بسیار مختل است، میفهمیم عضو همچنان بهبود نیافته است.
نكته مهم دیگر این است كه بعد از بازكردن گچ، بیمار نیاز مبرم به جلسات فیزیوتراپی دارد. متاسفانه خیلی از پزشكان این مورد رابه بیمار تاكید نكرده و آن را به دست بیمار میسپارند. در حالی كه اوهم هیچ آشنایی با این نكته ندارد كه استخوانی كهترمیم پیدا كرده برای تحرك اندام و فعالیت عادی نیاز به این روند درمان دارد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0